غریبانه

ساخت وبلاگ
غم عشق غم دل با که بگویم که مرا یاری نیستجزتو ای روح روان هیچ مددکاری نیستغم عشق تو به جان است و نگویم به کسیکه در این بادیۀ غم زده غمخواری نیستراز دل را نتوانم به کسی بگشایمکه در این دیر مغان راز نگه داری نیستساغی از ساغر لبریز می بربنددکه در این میکدۀ می زده هوشیاری نیستدرد من عشق تو و بستر من بستر مرگجز توام هیچ طبیب و پرستاری نیستلطف کن، لطف و گذر کن بر بالینمکه به بیماری من، جان تو بیماری نیس غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6gharib70 بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 0:48

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : همسر,تنبل, نویسنده : 6gharib70 بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 0:48

مرا مست کردی شرابی مگر؟ گرفتی مرا شعر  نابی مگر؟گرفتم سراغ تورا از نسیمگل نو رس من , گلابی مگر؟ رهاندی مرا ازغم تشنگیچه سبزم به یاد تو آبی مگر؟زبرق نگاهت چنان برف کوهدلم آب شد  آفتابی مگر؟ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 11:31 توسط | | غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : تنبل,نیستم, نویسنده : 6gharib70 بازدید : 145 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 0:48

دلبرانه از هر چه می‌رود، سخن دوست خوش‌تر است   پیغامِ آشنا، نفس روح‌پرور است هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟   من در میان جمع و دلم جای دیگر است شاهد که در میان نبود، شمع گو بمیر!   چون هست، اگر چراغ نباشد منوّر است ابنای روزگار به صحرا روند و باغ   صحرا و باغ زنده‌دلان کوی دلبر است جان می‌روم که در قدم اندازمش ز شوق   درمانده‌ام هنوز که نزلی محقّر است کاش آن به‌خشم‌رفته‌ی ما، آشتی‌کنان   بازآمدی، که دیده‌ی مشتاق بر در است جانا! دلم چو عود بر آتش بسوختی   وین دم که می‌زنم ز غمت، دود مجمر است شب‌های بی‌توام شب گور است در خیال   ور بی‌تو بامداد کنم روز محشر است گیسویت عنبرینه‌ی گردن تمام بود   مع غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : دلبرانه, نویسنده : 6gharib70 بازدید : 137 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 9:09